azarhana



کتاب ( داستان جاوید)

درود بی پایان! کتاب داستان جاوید از آثار برگزیده ی ایران زمین است. از خواندن آن لذت می برید! کتاب 406 صفحه ای در حدود 150 صفحه خلاصه شده است! موفق باشید!

نویسنده : اسماعیل فصیح

خلاصه نویسی: آذر جهانی

ژانر: درام - تراژدی

مکان : تهران

زمان : اوج فساد حکومت قاجاریه ( احمد شاه )

پردازش: این داستان واقعیت دارد.

تعداد صفحات کتاب اصلی : 406 صفحه

شخصیت های اصلی کتاب:جاوید - شازده کمال الدین ملک آرا - ثریا - دکتر منوچهرخان نزهت الدوله - لیلا

شخصیت های فرعی کتاب:موبد بهرام - غلومعلی - ننه احمد - میرزا اصغرخان مباشر - ابوتراب کالسکه چی - میرزا مُشیرخان نزهت الدوله - هما - فروغ زمان - میرزا هوشنگ خان - مش خداداد کالسکه چی - فیروز آقا - سَروَر خانم - افسانه - پوران - تاجماه خانوم - بی بی گوهرتاج - کربلایی هاشم - رقیه بَگُم - رقیه بگم

خلاصه ی داستان:بر خلاف کتاب سووشون که نمادین بود ( پروژه ی قبلی )، داستان جاوید برگرفته از یک تراژدیِ واقعی است که برای یک پسرِ پاکزردشتی، با ایمانی کاملا خالص و ذاتی مبرا از بدی به وجود می آید و مورد آزار و اذیت مسلمان نماهای پست اهریمن صفت قرار می گیرد. هسته ی این کتاب مربوط به اواخر حکومت قاجاریه و سپس آغاز قدرت ورزی های رضاخان است. ولی مفهوم این کتاب پیروزی نیکی بر پلیدی است. انتهای داستان متوجه می شوید که سرانجام هر ایمان قوی، شکیبایی و عاقبت دیوصفتی، رنجی فراموش نشدنی است. این داستان شما را به صبر و بردباری در زندگی دعوت می کند. اگر روزگاری احساس کردید که از زندگی خسته شده اید یا مصیبت های وارده بر شما، غایت بدبختی های جهان است، (جاوید پاک نهاد) را یاد کنید و ایمان او را در وجود خود پرورش دهید. همچنین به خاطر داشته باشیم که دین، راه و روش نیک انسان ها است؛ نه سبب افتخار و عزت و اعتبار! هیچ دینی بر دیگری برتری ندارد!

داستان جاوید فصل اول


دلنوشته با برگردان انگلیسی

خدایا !

سپاس از نور و زندگی!

ای آفریدگار گرانقدر! من سپاسگزارم که مانند دیگر مخلوقات تو، شایسته ی آفرینش بودم و به لطف و موهبت فراوان تو، رشد کرده، نطق کرده، دیده گشوده و هستی خود را درک کرده ام!

آفریدگارا!

هرچه سپاس گذاری کنم، باز هم کم است. زندگی را دوست دارم. چون اگر لایقش نبودم، هرگز آفریده نمی شدم. اگر لایق، خندیدن، گریه کردن، بخشیدن و بخشیده شدن نبودم، هرگز آفریده نمی شدم. اگر لایق دم و باز دم نبودم، هرگز آفریده نمی شدم و اگر لایق قدم زدن و لذت بردن در جنگل های بی نظیر تو نبودم، هرگز به سوی آن کشیده نمی شدم.

پس این وظیفه ی من است که از هستی و روح و انرژی خود لذت ببرم و هر آن چیز لیاقت من است را به دست آورم و تا عمر دارم از رحمات تو در این جهان استفاده کنم!

!God

!Thank you for light and life

!Great god

Thank you for my creation like the other created and it was your blessing for my growing, speaking, opening eyes and understanding

I know it is so few whatever I thank

I love the life! Because if I didnrsquo;t deserve for it, I had never been created! If I didnrsquo;t deserve for laughing, crying, forgiving and be forgived, I had never been created. If I didnrsquo;t deserve for inhale and exhale, I had never been created and if I didnrsquo;t deserve for walking and enjoying in your unique jungles, I had never been fascinated by them

So it is my duty to enjoy of my life, soul and energy and earn whatever is mydeserving and use your mercy until I survive

The end


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ترجمه مقاله (newfagl.ml(film.app.game.learn گلواژه ها و سخنان فلسفی متفکرین سرتاسر دنیا معرفی کالا فروشگاهی فروشگاه سیسمونی اصفهان کهزاد باولی بهمئی درسهایی از قرآن و حدیث broo2music خبرهاي ليمويي عرفان کربلا